من با سال قبل با ی آقایی از طریق اینترنت آشنا شدم و قرارمون ازدواج بود من کارشناسی میخوندم و ایشون فوق لیسانس بودن خیلی خوب بودیم با هم و مادر و عمه اش هم بابا مادرتلفتی حرف زده بودن و خانوادم تقریبا خبر داشتن از این رابطه ولی اون همش برای خواستگاری بهانه میاورد چون من عاشقش بودم تحمل میکردم و این اواخر باهام خیلی خیلی سرد شده بود هر وقت دلش میخواست جوابم و میداد و اما فقط میگفت دوستت دارم و این اخلاقش خستم کرده بود تا اینکه از فامیل برام ی خواستگار اومد و من بهش گفتم اونم فقط گفت تروخدا قبول نکن ولی هیچ کاری نکرد گفتم با بابام حرف بزن که قبول نکنه اون زنگ هم نزد ب بابام و منم با تعاریفی که کل فامیل از پسره میکردن قبول کردم و الان نامزدم ولی الان اصلا دوستش ندارم چون از قیافه و ظاهرش خوشم نمیاد خیلی ب ظاهر اهمیت میدم ولی اون عاشقمه و هرکاری حاضر واسم بکنه و منو کلا شرمنده اخلاقش میکنه چون خیییییلی مهربون هستش یکی هم بعضی وقتا میگم اون زیر دیپلم من درسم خوندم چرا با این ازدواج کردم و اون پسره قبلی که باهاش بودم فوق لیسانس بود بخدا با این حرف ها دیونه شدم بخدا گاهی ی خودکشی فکر میکنم تروخدا کمکم کنید تروخدا



سلام. دختری 27 ساله هستم که مدت 9 ماهه با پسری که خارج از کشور زندگی میکنه ارتباط دارم. آشنایی و ارتباط ما از طریق واسطه(دوست صمیمی و چندین ساله ایشون) و برای ازدواج بود.چند ماه پیش پدر این آقا به محل کارم اومد و خواست مثلا بدون اطلاع قبلی, منو ببینه همون شخص واسطه بعد از رفتن ایشون به من جریانو گفت ولی چندین بار قسمم داد که به کسی نگم وگرنه خودش بی اعتبار میشه. به همین دلیل من به دوستم چیزی نگفتم و حتی وقتی جریان پدرش رو برام تعریف کرد طوری وانمود کردم که انگار اطلاع ندارم.الان بعد از چند ماه به طریقی شک کرده بود(حدس میزنم خود اون رابط بهش گفته) که من اطلاع داشتم و وقتی دوباره پرسید نتونستم دروغ بگم و جریانوگفتم. ولی خیلی عصبانی شد و گفت به من کلک زدی من چطور میتونم بهت اعتماد کنم و از کجا معلوم راجع به چیزهای دیگه و پسرها به من دروغ نمیگی... خواهش میکنم کمکم کنید چکار کنم که متوجه بشه فقط بخاطر قسمی که خورده بودم اینکارو کردم وگرنه دلیلی نداشت ازش پنهان کنم. 1بار بهش پیام دادم و عذر خواهی کردم زنگ زد و گفت باید فکر کنیم من نمیتونم دوباره اعتماد کنم شاید خیلی چیزای دیگه ازم پنهان کرده باشی اصلا شاید دیگه نتونم ادامه بدم. لطفا راهنماییم کنید چکار کنم. چطور بهش بفهمونم اون واسطه از سادگیم سواستفاده کرد و نذاشت بهش جریان رو بگم ولی الان برای نابود کردن رابطمون بعد از چند ماه این جریانو رو کرده. اگه زنگ زد چی بهش بگم که دوباره باورم کنه. من شرایط کمک گرفتن حضوری از مشاور رو ندارم خواهش میکنم در اسرع وقت راهنماییم کنید زندگیم برای هیچ و پوچ به هم ریخته

سلام.من 25 سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. شوهرم هم 28 سالشه و سیکل داره.این اقا یبار اومدن خاستگاری من و من جواب رد دادم و چون فامیل بود خیلی بد شد با همه دعوام شد بابام باهام قهر کرد.تا اینکه باز اومدن خاستگاری و من از ترس اتفاقای قبل جواب بلع دادم و بعدش من ارشد قبول شدم و اون گف من دوس ندارم درس بخونی ولی من قبول نکردمو اومدم ی شهر دیگه و دارم درسمو میخونم و قطع راطه کردیم و بعد 1سال و نیم باز اومدن خاستگاری هرچی ب بابام گفتم نمیخامش قبول نکردن و گف باید با همین عقد کنی. تا اینکه 8 ماهه عقد کردیم خیلی مشکل داریم میگه نباید دکتراتو بخونی نباید بری سرکار، چرا میری باشگاه، چرا موهات بیرونه منم چون حوصله بحث باهاشو نداشتم گفتم باشه دکترامو نمیخونم سرکار نمیرم.چون اصلا ادم منطقی نیس فقط میگه من نمیخام. کارم فقط گریه هس.دوسش ندارم.نمدونم چکار کنم.هر مشکلیم پیش میاد میگه تقصیر مامانته مامانت بهت یاد داده ت ب حرف بقیه گوش میدی خاله هات گفتن. همین باعث میشه دعوامون شه. ب من میگه ت مغروری تو اینجوری.خسته شدم از دستش.نمیتونم بااش حرف بزنم .چکار کنم چطور رفتار کنم
جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ازدواج

دلیل اینکه جوانان امروزی امر ازدواج را پشت گوش می اندازند چیست؟



81
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

5


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

5 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



3
17
52

kaenat

سلام
ای خدا کنه پشت گوش بی اندازند
والا
با این سطح فرهنگ ازدواجی در کشور
هر 10 تا 6 تا طلاق

خوب این اصلا یه نعمت که پشت گوش بی اندازند
باور کنید طرف اصلا ذهنیتی از ازدواج نداره پسره رابطه جنسی رو میبینه دختره هم امنیت رو !
تو همین سایت سوالات رو ببینید
طرف میگه دختره مثلا 2 سال ازم برگتره ازدواج کنم یا دختره میگه طرف خونه نداره ازدواج کنم؟
یعنی در همین حد توضیح میدهند !!!!!!!!!!
انگار ازدواج یه جمع دورهمی بعد یه زره عشق و هاله بعد تموم میشه میریم خونمون!
که همین اتفاق هم تو کشور ما افتاده!
0
امتیاز


35038
10434
104937

Guest

بیکاری و مسکن مهم ترینه تو این قضیه
0
امتیاز


35038
10434
104937

Guest

سلام


قهر با فرهنگی بومی، آقا قبلا چند تا خانواده با هم زندگی می کردن کلی به داد هم می رسیدن تا بتونن مستقل بشن این روزها رفتارهای روشنفکرمابانه آدم ها رسونده به هزار درد بی درمان یکی شم همین به تاخیر انداختن نیازهای طبیعی است. در نتیجه این نیاز ها به شکل غیر منطقی و غیرعرفی تامین شده فساد در جامعه زیاد می شود. آنوقت کسی به کسی اعتماد نخواهد کرد. در ادامه این دور باطل چون افراد به هم اعتماد نمی کنند ازدواج ها باز هم به تاخیر خواهد افتاد و ...
0
امتیاز


0
2
30

mey1360

ترس با توجه مشكلات اقتصادي موجود در جامعه جوانان ترس انرا دارند كه نتواند از عهده مخارج زندگي بر بيايند يا همان احساس مسولئت نكردن در قبال زندگي
0
امتیاز


0
27
30

SHAHAB2005

مشکلات مسکن و چول و سخت گیری خانواده ها دلایل اصلی اونه .
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.