سلام خسته نباشید . توروخدا یه راهنمایی خوب کنید زندگیم داره نابود میشه .
من یه دختر 19 ساله ام ظاهر خوبی دارم خیلیا خواستن باهام دوست بشن ولی قبول نکردم .یه ساله قبل با یه پسری اشنا شدم که خیلی مومنه به عقایدش پای بنده همین باعث شد که من عاشقش بشم ولی متاسفانه اون اصلا منو دوستنداره . چند وقته پیش متوجه شد که من بخاطر مشکلات جنسی (شهوتم) دارم سختی میکشم .ترسید گفت نمیخوام بری سراغ پسرایه دیگه کلی باهام حرف زد ولی خودشم میدونه که قانع نشدم . اون گفت اگه من بخوام رابطه داشته باشم که شهوتت کم بشه میشه زنا که گناهه بزرگیه .بهم گفت بیا صیغه ام شو .برا صیغه اگه پدر دختر نباشه میتونه راحت قبول کنه منم پدرم نیست متاسفانه . هنوز قبول نکردم ولی بهم گفت حتی اگه صیغه ی منم بشی تا هروقت که خودت نخواستی دستمم بهت نمیخوره بهش ایمان دارم چون رو من خیلی غیرت داره میدونم اگه من نخوام هیچکاری نمیکنه . ولی بهم گفت بعد اینکه زمانه صیغه تموم شد باید ازدواج کنی گفت من فقط تا زمان ازدواجت کنارت میمونم .گفت باید بدون دردسر بری . درضمن گفت رابطه ی (مقعدی) اگه خواستی باهات دارم . من تو زندگیم خیلی زیاد مشکل دارم هم از نظر مالی هم خانواده ام .خودمم نمیخوام یه دختره هرزه بشم .توروخدا زود راهنماییم کنید اون امشب ازم جواب میخواد من نمیدونم چیکار کنم .



جدیدترین سوالات

دختری ۲۰ ساله هستم که از حدود ۱۴ سالگی از یکی از بستگانمون که در شهر دیگه ای زندگی میکنه و دوسال از من بزرگتره خوشم میاد ایشون شخصیتی داره که از دوستی های معمولی و کلا رابطه گریزونه و دوست داره یک نفر رو واقعا عاشقانه دوست داشته باشه و با همون شخص هم ازدواج کنه ، حس من به ایشون از یه دوست داشتن معمولی فراتره، وقتی ۱۵ ساله بودم و این موضوع رو باهاش درمیون گذاشتم جواب درستی به من نداد و من این رو پای بچه بودنمون گذاشتم ، حدود ۱۷ سالگی بدون دلیل به من کادویی داد و سعی میکرد خودش رو به من نزدیک کنه و حس میکنم بهم بفهمونه دوستم داره اما من بخاطر غرور مسخره و چون به من جواب درستی نداده بود اونو از خودم میروندم ؛ وقتی که ۱۹ ساله بودم دوباره به طریقی بهش فهموندم که دوستش دارم اما بهم گفت که هنوز شخص مورد نظرشو پیدا نکرده و جوری این حرفو زد که یعنی من از اون تصور ذهنیش درمورد کسی که میخاد دور هستم مگر اینکه به این تصور نزدیک تر شم ، امسال که ۲۰ سالم شد به خودم قول دادم که به این شخص هم به چشم یه آشنای معمولی نگاه کنم و حسم رو از بین ببرم و سعی میکردم خودم رو ازش دور کنم و ارتباط زیادی باهاش نداشته باشم حتی وقتی به من به بهونه حال و احوالپرسی پیام میداد مثل قبل باهاش راحت حرف نمیزدم و خودش هم متوجه این موضوع شد و حتی بهم گفت که بنظرش من راهمو پیدا کردم ( حس میکنم منظورش این بود که خوبه که از دوست داشتنش دست کشیدم)
تا وقتی که حدود یک هفته پیش بعد از اینکه یکماه قبلش توی تعطیلات عید دیده بودمش ، به من زنگ زد و درمورد چیزای مختلف و معمولی حرف زدیم باهم ، بعد از اون ازم دلیل رسمی بودنم رو پرسید و من هم گفتم دلیل خاصی نداره.

بعد از این همه توضیح میخام بپرسم که آیا از نظر شما این شخص به من علاقه ای داره که با اینکه من خودم رو ازش دور میکنم باز میخاد با من ارتباط داشته باشه یا نه؟
اگه آره ، من چه کاری باید انجام بدم؟




جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

چطور رابطمو درست کنم

سلام خسته نباشید. من مهدی ۱۸ سالمه و چند وقته با دختری که خیلی بهش علاقه داشتم دوست شدم. ولی رابطمون خیلی خشک و سرده و هردو طرف از این رابطه رنج میبریم. خیلی با خودم فکر کردم که چطور این رابطه رو درست کنم ولی به جایی نرسیدم. خواهشا اگه میشه راهنماییم کنید که این رابطه خشک و سرد رو به یه رابطه شاد و گرم تبدیل کنم



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



1
6
46

4231954208

سلام مهدی جان . تو قدم اول رو خوب برداشتی. باهاش دوست شدی . مطمعن باش که خیلیا همین قدمم نمیتونن بردارن. ولی تو باید از دخترا و نیازشون باخبر باشی. جمله ای بهت میگم تا اخر عمر تو ذهنت ضبطش کن. دخترا تشنه محبتن .دخترا تشنه «رابطه» نیستن.تو بعد از قدم اول دوس داری قدم اخرو یه دفعه برداری . ولی غلطه دختر قدمای دیگه تو رو میخواد. محبت عشق ورزی . بانمکی . شوخطبعی حرفای رمانتیک. گاهی گل یا کافی شاپ یا رستوران. تو باید اروم و پیوسته بری جلو تا بتونی اغوش گرمشو بدست بیاری. وگرنه توقع نکن اون دختر با تو را بیاد و هر کاری تو بگی اونم بگه چشم . پس دلشو بدست بیار وتو ازش بخواه نزار فضای سرد بینتون حاکم شه. تو موفق میشی
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب





چرا مردم به سالن های زیبایی نیاز دارند؟
از مو تا پا – یک سالن زیبایی می تواند درمان و مراقبت کامل از بدن شما را به شما ارائه دهد. شما می توانید موهای خود را کوتاه و حالت دهید، پوست خود را تمیز کنید، صورت خود را جوان کنید، از دست ها و پاهای خود مراقبت کنید و بسیاری از خدمات دیگر را از یک سالن زیبایی که برای حفظ ظاهر و بهداشت خود ضروری است دریافت کنید.
چرا سالن ها مهم است؟
سالن های اوایل انقلاب مدرن فرانسه نقش مهمی در توسعه فرهنگی و فکری فرانسه ایفا کردند. نویسندگان معاصر سالن‌ها را به‌عنوان یک مرکز فرهنگی برای طبقه متوسط و اشراف بالا می‌دانستند که مسئول انتشار آداب خوب و معاشرت بود.
اهمیت مراقبت از زیبایی چیست؟
اهمیت مراقبت از صورت و پوست - مرکز پوست از ...
مراقبت خوب از پوست به دلایل زیر مهم است: به پوست شما کمک می کند در شرایط خوبی باقی بماند: شما در طول روز سلول های پوستی را از دست می دهید، بنابراین مهم است که پوست خود را درخشان و در شرایط خوبی نگه دارید. یک روتین موثر می تواند به پیشگیری از آکنه، درمان چین و چروک و کمک به حفظ بهترین ظاهر پوست شما کمک کند.رزرو نوبت آرایشگاه رزرو نوبت آرایشگاه





فیلم سینمایی خارجی قدیمی قبل از سال ۲۰۰۰.
فیلم درباره ورود یک دانش آموز به کالج نمونه‌ای شبانه روزی است که در آن کالج دادگاه دارد و عوامل آن دادگاه تشکیل شدن از خود دانش آموزان.و قاضی آن دادگاه خود را قلدر کالج میداند و همه را به دعوا با او دعوت میکند .این دانش آموز تازه وارد هم درسهایش عالی هست وهم مبارز خوب ودر ان کالج به ورزش شنا مشغول میشود .قاضی کالج با افراد که را اوباش می‌بینند و از او پشتی بانی میکنند با او درگیر میشود و به تنهایی به آنها نشان میدهد که از آنها نمی ترسد و در این درگیری ها او را با تنبیح کردن تحقیر میکنند و دستور میدهند که چاله ای به اندازه قبرش بکند و همانجا بماند و دوباره او را مجبور به پر کردن همان چاله میکنند ‌.تازه وارد شبی با یک سطل پر از مدفون وارد اتاق قاضی قلدر میشود و در حالی که او خواب است سطل را بر روی او خالی میکند و پا به فرار می‌گزارد، در مبارزه چشمش اسیب میبیند . او با دختری آشنا میشود و این آشنایی باعث اخراج آن دختر از کالج میشود واو هم برای تلافی کردند گزارش تمام اتفاقات آنجا را کالج را به یک وکیلی گزارش میدهد و آن وکیل به او کمک میکند و با همکاری هم آن کالج تعطیل می‌شود.و در آخر او به خانه برمیگردد ، او کارنامه خود را به پدر نشان میدهد و پدرش او را بخاطر کم بودن نمره انظباط میخواهد تنبیح کند و به او میگوید به اتاق دیگر برود و خود را برای تنبیح شدند حاضر کند پسر به اتاقش میرود و کمربندی که پدرش با آن او را تنبیح میکند را بر میدارد و زمانی که پدرش وارد اتاق میشود با تهدید پسرش مواجه میشود که مجبور به ترک خانه برای همیشه میشود پدر چمدان خود را می‌بندد و برای همیشه از آن خانه میرود








پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.